951109 علم غیب
در ادامهٔ مطالبی که پیش از این مطرح شد، در این جلسه پیرامون علم غیب الهی صحبت شد.
غیب چیست؟ اولین معنایی که به غیب نسبت داده میشود این است که آنچه که از طریق ظاهر بر بقیه پوشیده و با ابزار بشری به هر شکلش نتوان آن را به دست آورد. به عبارت دیگر از کسی که غیب میداند انتظار میرود که از چیزهایی که به طور معمول افرار دیگر نمیدانند، مطلع باشد.
با توجه به این تعریف قرآن و روایاتی که از اهلبیت علیهمالسلام به ما رسیده است سرشار از علوم غیبی است، چرا که از حوادثی که در چندین هزار سال قبل رخ داده و یا آنچه در آینده روی میدهد (مانند قیامت) خبر میدهند.
هرآنچه را که در عالم خلقت و آفرینش بتوان دانش نامید (این دانش باید صحیح باشد، آنچه که بشر با تجربه و آزمایش و استنتاج خود به آن میرسد لزوما صحیح نیست و ممکن است در آینده دانش صحیح آن به دست بیاید، برای مثال تفکر برخی از پیشینیان (مانند ملاصدرا) که میپنداشتند زمین مرکز کائنات است و دیگر ستارگان و سیارات به دور آن میچرخند را میتوان یاد کرد. در حال حاضر میدانیم که اینچنین نیست و زمین به دور خورشید در گردش است) را میتوانیم به عنوان علم مخلوق الهی یا علم الهی یاد کنیم. توجه کنید که دانشی که انبیاء و اولیای الهی در مورد عوالم قبل (مانند عالم ذر) و آینده (مانند برزخ و قیامت) در اختیار ما قرار دادهاند نیز جزء علمالهی است. این علم چهار ویژگی دارد:
نقطهٔ شروع دارد به این معنا که در ابتدا وجود نداشته و خداوند به آن وجود بخشیده و آن را آفریده است.
متعلق دارد به این معنا که چیزی دارد که به آن تعلق میگیرد.
معلوم دارد.
قابل درک بشر و دسترسی (هرکس به اندازهٔ فهم و ظرفیت خودش) است.
یک نکته در مورد علم الهی.
این علم لحظه به لحظه در حال خلق شدن است و یک کمال محسوب میشود که بهترین و کاملتریناش نزد ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین است. تمام قسمتبندی که برای علوم اهلبیت علیهمالسلام در جلسهٔ پیش گفته شد، مانند علومی که از انبیای گذشته رسیده، علومی که در کتب انبیای گذشته نزد ایشان است، علومی که در شب جمعه به ایشان عطا میشود و غیره همگی علم مخلوق الهی هستند. کامل و بهترین این علم نزد ایشان است.
معنی دومی که به غیب نسبت داده میشود، علم ذاتی خداوند باریتعالی است. به این معنا که این علم متعلق به خود خداوند است و بس. این علم قبل از علم مخلوق الهی وجود و خلقت موجودات و عالم هستی وجود داشتهاست. زمانی که هیچ کسی جز خداوند نبوده است.
این علم چگونه علمی است؟ نمیدانیم!
راجع به این علم چه چیز دیگری میتوانیم بگوییم؟ هیچ چیز دیگری نمیتوانیم بگوییم.
صرفا ما بندگان از سر ناچاری برای آنکه بگوییم خداوند سبحان جاهل نبوده از این لفظ علمذاتی یا غیب استفاده میکنیم.
علاوه بر علم ذاتی و علم غیب به از آنچه گفته شد با نامهایی علم مکنون و علم بلامعلوم نیز یاد میشود. نکتهٔ قابل توجه این است که هیچ یک از چهار ویژگی که برای علم مخلوق الهی بیان شد به این علم نسبت داده نمیشود.
نکات اضافهٔ پیرامون بحث.
- منظور از علم غیب در روایتی که امام صادق علیهالسلام فرمودهاند هر کس آن را برای کسی قائل شود، مورد لعنت است، همان علم مکنون یا بلامعلوم است. اگر کسی چنین علمی را برای بشری قائل شود، آن فرد را با خدا شریک دانسته است!
- علومی مانند زمان ظهور امام زمان روحیوارواحالعالمینلترابمقدمهفداه یا زمان به وقوع پیوستن قیامت یا اموری که به آنها بداء تعلق میگیرد دو حالت دارند. حالت اول هنوز خلق نشدهاند. حالت دوم. خلق شدهاند و مشیت خداوند به آن تعلق نگرفته که به کسی آن را اعطا کند.
- چگونه ما میتوان بهترین استفاده را از علم مخلوق الهی داشتهباشیم؟ با توسل و توجه دائمی به صاحب علم. همانطور که میدانیم «بیُمنِهِ رُزِقَ الوَری» به وجود نازنین و مبارک امام عصر است که جنبدگان روزی میخورد و علم هم روزی است که به ارادهٔ خداوند، امام عصر علیهالسلام آن را تقسیم میفرمایند. میتوانیم به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف توسل و توجه بجوییم و از ایشان بخواهیم که ظرفیت وجود ما را بیافزایند و از چشمهٔ علم ما را بهرهمند فرمایند.
- برای مطالعهٔ بیشتر در مورد علم غیب میتوان به کتاب اصولکافی، جلد یک، کتابالحجة (چاپ مصطفوی صفحه ۳۷۵ به بعد) رجوع کرد.
- ۹۵/۱۱/۱۳