صندلیهای لابی بهشتی
طبیعی است که بهشت نباشد...
اینجا دانشکدهٔ ریاضی بهشتی را عرض میکنم
یک محوطهٔ لابی داشتیم
دکتر حاجیابولحسن زحمت کشیده بودند در دوران ریاستشان دستی به سر و رویش کشیده بودند و کلی روح داشت
دورتادور محوطهٔ آن میز و صندلی همراه با پریز برق برای دانشجویان جهت مطالعه و درس خواندن
تعدادی مبل زرشکی، بعضی دایرهوار دور ستونها، تعدادی، جلوی تختهٔ سیاه بزرگ زیر تلویزیون
دیده بودم مثلا یکی از بچهها میرود پای تخته سیاه لابی و بقیه در صندلیها مبل رو به رو مینشستند برای گوش کردن
حالا اما
دیروز حراست ریخته همهٔ مبل و صندلی و میز را جمع کرده!
یک سالن خالی است
زیادی خالی است
تک و توکی از بچهها طفلیها روی زمین نشستهاند و به دیوار تکیه دادهاند
دو سه نفری هم روی راهپله نشستهاند
چرا؟ چون ظاهرا روی یکی از میزها دختری با پسری لاس زده و جناب حراست مشاهده کرده است.
داشتم توی خیالم فکر میکردم بروم به حراست بگویم، خب پس برو تمام درختان بهشتی، تمام سکوهای بهشتی، تمام دیوارهای بهشتی را جمع بکن با این منطقی که داری! حتی کلاسهای بهشتی را هم باید بیاوری پایین یا اینکه فقط دانشجویان با حضور اساتید بتوانند وارد کلاس شوند؛ به هر حال تو که نمیدانی قبل از حضور استاد در کلاسهای خالیی چه خبر است!
اما واقعیت این هست که اینجا صرفا اسم بهشتی را یدک میکشد، هیچ بهشتی درکار نیست و صرفا جایی است برای آزار دانشجو، چه مذهبی چه غیرمذهبی
- ۰۲/۰۹/۲۸