اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

بدون عنوان چهارده

جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۴ ب.ظ

یک شبه‌طنز بی‌مزه و البته ناصحیح هست که می‌گوید: طرف برای خواسته‌اش می‌رود بالای تیری که دعایش به آسمان نزدیک‌تر باشد؛ بادی می‌وزد و از بالای تیر می‌افتد. رو می‌کند به آسمان و می‌گوید: خدایا بگو نمی‌دهم! چرا هُل می‌دهی؟
ته ماجرای گفت‌گوی آن طرف با خدا شبیه حال من هست ...

خدایا حکمت این امتحان‌های عجیبت چیست؟
این بنده که برایش نیازهایی قرار داده‌ای، چارهٔ نیازهایش را هم در یک قدمی‌اش می‌گذاری و اصلا خودت چنین دست‌ تقدیر را جور می‌کنی که این‌طوری پیش برود، بعد دوباره خودت مقدر می‌کنی که نتواند برسد؟ خودت مقدر می‌کنی که چنین درمانده بماند؟ مگر نه اینکه انت الغنی و انا الفقیر و هل الیرحم الفقیر الا الغنی؟! این خیلی عجیب است از یک بی‌نیازی چون تو، که به نیازمندی چون من رحم نکند و چنین جواب استخاره‌ای را تقدیر کند که مثل منی آشفته و پریشان و دل‌مرده باقی بماند... 
خدایا اگر قرار نیست برایم مقدر کنی، پس چرا چنین مسیرهای عجیبی می‌چینی؟ می‌خواهی چه چیزی در منِ نیازمند را بیازمایی؟ من بندهٔ ناتوان ضعیف بی‌چیز مسکین و فقیر تو هستم و اگر دارایی و نعمتی دارم از خودت بوده و هست و خواهد بود... کاش حکمت تقدیرهایت را می‌فهمیدم که کمتر پریشان باشم از این‌ها که چنین رقم می‌خورند. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی