اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

بدون عنوان هفتاد و هشت

شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ

همین نیم ساعت پیش رفته بودم افق کوروش، شیر و نان و آرد بخرم

پشت پیشخوان بودم و آقای مسئولش داشت بارکد مواد را می‌زد که یک آقای دیگر از خانمی که قبل از من بود و می‌خواست خارج شود خواست که کیفش را باز کند

به آقای پشت پیشخوان گفت ایشان یک ماست مگر بیشتر نخریده؟ دوباره گفت کیفش را باز کند

خانم باز کرد و یکهو آقا فریادش بلند شد پاشو برو بالا

خانم با صدای نسبتا آهسته گفت باشه آقا چه خبرت هست 

آقا دوباره فریاد کشید من دیوونه‌ام زود برو بالا ...

به نظر این طور می‌رسید خانم چیزی را برداشته توی کیفش گذاشته که پولش را پرداخت نکرده و داشته خارج می‌شده

 

حالم یک طور بدی است؛ با خودم فکر می‌کردم کاش من واسطه می‌شدم پول آن چیزی که نمی‌دانم چه بود و توی کیف خانم بود را می‌دادم... آدمی که یک ماست برداشته باشد توی کیفش مگر چه می‌تواند گذاشته باشد ... توی این دوره زمانهٔ سخت اقتصادی و فشاری که بعضی از مردم دارند تحمل می‌کنند چه می‌شود کرد؟

آدمی که پول داشته باشد مگر می‌شود چیزی را بدزدد؟

اعصابم به هم ریخته ... از خودم بدم می‌آید که کاری نمی‌توانم بکنم

 

خدایا فرج امام زمان ما را برسان

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی