اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

951116 اختیار

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۰۷ ب.ظ

این جلسه بحث در مورد قدیمی و معروف جبر و اختیار صورت گرفت. مسبب‌اش هم من بودم. صرفا یک سوال پرسیده بودم از مدرس و خودم هم جوابش را نوشته بودم تا ببینم درک من از این موضوع درست هست یا نه. مدرس گرامی هم سوال و جواب بنده را در گروه قرار داد و از همه خواست تا مشارکت کنند.


از آنجایی که این بحث بسیار قدیمی است و در هزار تا کتاب و سایت و غیره می‌توان به هزار جور جواب برای این سوال دست پیدا کرد دیگر من هم از نوشتن توضیحات مکرر خودداری می‌کنم و فقط دو نکته که برای من جدید بود و در این بحث یاد گرفتم را اینجا می‌گذارم.


سوال این بود: آیا اینکه خدا بر همه چیز عالم هست، برای ما انسان‌ها ایجاد جبر نمی‌کند؟ مثلا اینکه خدا از کشته شدن پسر پیامبرقبل از به دنیا آمدن ایشان خبر داده اند آیا جبری بر انسان‌ها نیست؟


دو نکته‌ای که برای من جدید بود مختصرش این می‌شود:

یک. اولا ما که از علم خدا خبر نداریم! مثلا آن شخض معروفی که می‌گوید من شراب می‌خورم چون اگر نخورم علم خدا جهل می‌شود ... از کجا می‌داند که علم خدا چیست؟ 

دو. اگر جبر بود علم خدا عظمتی نداشت! علمی موجب خضوع می‌شود که در عین اختیار بتواند چه می‌شود! 

مثلا دکتری که آمپول بیهوشی زده به بیمارش بگوید بیمار تا پنج دقیقه دیگر بیهوش می‌شود هنری نکرده! اما کسی که مثلا بتواند بگوید وقتی پشه‌ای به سمت شما می‌اید و شما دستتان را تکان می‌دهد به کدام جهت حرکت می‌کند. علمش خضوع آور است چرا که و پشه به بی‌نهایت جهت می‌توانسته حرکت کند.


علم خدا خضوع آور است و روایاتی پیرامون این داریم که ملائکه به خاطر علم خدا خضوع و خشوع‌شان بیش‌تر می‌شود.


حال و حوصلهٔ توضح بیش‌تر ندارم. اگر گیری برای‌تان پیش آمد نتوانستید جبر و اختیار را برای خودتان توجیه کنید لطفا گیرتان را بگویید.

نظرات  (۲)

  • علیرضا حدیدی
  • بیشتر احساس میکنم موضوع جبر و اختیار به بحث « زمان » بسیار وابستگی دارد
    تعریف زمان و گرفتاری موجودات حادث در زمان از یک طرف، و عدم محدودیت خداوند در زمان یک بحثی هست که میتونه به فهم یکی از ابعاد جبر و اختیار کمک کنه.
    البته جبر و اختیار در ابعاد مختلفی مثل ظلم و عدل هم بررسی میشه


    پاسخ:
    بله صحیح می فرمایید.
    من هر طور  و هر دفعه
    هر استدلالی رو خوندم
    آخرش یه جبر بسیار خفی هنوز تو مخیلم وجود داشته...
    برای همین دل خوش کردم
    به این مسئله که نباید تو بعضی چیز ها زیاد کنجکاوی کرد
    چه بسا گمراه بشم...
    پاسخ:
    یک روایتی داریم که می‌فرماید خداوند متعال بنده‌اش را به خاطر چیزی که بر آن اختیاری نداشته عذاب نمی‌کند.
    برای مثال مسئلهٔ روزی خوردن را در نظر بگیرید. هر روز صبح روزی هر بنده‌ای نوشته می‌شود و نه او می‌تواند بیش‌تر از آنچه که مقدر آن روزش است بخورد نه کمتر. خب به نظر می‌رسد که این یک جورایی جبر است اما
    این ما هستیم که تعیین می‌کنیم که آن روزی را چگونه می‌خوریم
    مثلا برادر من هفتهٔ گذشته آمده بود خانهٔ ما، از قضا قرمه سبزی داشتیم، مادرم پرسیدند که همسرت برایت چه حاضر کرده و گذاشته بود که تو گرم کنی و بخوری؟ برادرم خندید و گفت و ایشان هم قرمه سبزی حاضر کرده بودند که من گرم کنم و بخورم. آن موقع این اختیار برادرم بود که خانهٔ ما بماند و قرمه سبزی بخورد یا اینکه برود خانهٔ خودش قرمه سبزی گرم کند و بخورد.
    یک مثال دیگر داستان مردی که افسار اسب حضرت علی علیه‌السلام را نگه داشتند را حتما شنیدید. 
    مختصر داستان این است که حضرت به مسحد می‌روند و افسار اسب‌شان را به کسی می‌سپارند تا بتوانند به نماز برسند. آن مرد بجای امانت داری افسار اسب را می‌دزدد و می‌رود حضرت که بر می‌گردند می‌بیند اسب هست و افسار و مرد نیستند. حضرت به بازار می‌روند تا برای اسب‌شان افسار بخرند. افسار اسب خودشان را در بازار دست یک مغازه‌داری می‌بینند. می‌پرسند چند است؟ می‌گوید مردی همین چند دقیقه پیش این افسار را به دو درهم به من فروخت و چون شما امیرالمومنین من هم بی هیچ سودی این را به شما به دو درهم می‌فروشم. حضرت آن دو درهم را به مغازه دار دادند و گفتند که من در نیت داشتم که بعد از نماز دو درهم بابت نگهداری اسبم به او بدهم اما او خواست تا از راه حرام روزی‌اش را به دست بیاورد.

    بله این‌چنین نیست که همهٔ همهٔ چیزها هم همان‌طوری که ما می‌خواهیم پیش برود
    می‌خواهیم برویم مسافرت و یکهو نمی‌شود
    سر یک اتفاق ساده دست ما می‌شکند
    اتفاقی که انتظارش را نمی‌کشیم یک‌مرتبه می‌افتد

    هزار دلیل پشت هر یک از اتفاق‌های پیرامون ماست و ما هم با اختیار خودمان آن‌ها سر راه خودمان مقدر نکرده‌ایم. بعضی‌هایشان ممکن است امتحان الهی باشد (مثلا با وجودی که خیلی هم درس خواندیم رشته‌ای که می‌خواستیم قبول نمی‌شویم) بعضی‌هایشان ممکن لطف خدا باشد( یکهو سفر عتبات برای ما جور می‌شود) بعضی‌هایش ممکن است حکمت الهی باشد ( به پدر و مادر تندی کردیم و دست ما شکسته) 
    نکته‌ این است که ما مختاریم که با این پیشامدها چگونه برخورد کنیم. می‌توانیم یک سال دیگر پشت کنکور بمانیم و باز تلاش کنیم یا یک مسیر دیگر برای زندگی تدبیر کنیم. می‌توانیم با سر سفر عتبات جور شده را بپذیریم و برویم یا بگوییم که نه امسال فلان کار را دارم و ان‌شاءالله سال بعد می‌روم که کارم را هم به ثمر نشان‌ده باشم. می‌توانیم آه و ناله کنیم که ای خدا چرا دست من شکسته شد؟ چرا من این قدر بیچاره‌ام؟ چرا همهٔ بدبختی‌ها مال من است؟ اصلا دیگر بندگی ات را نمی‌کنم! یا اینکه اعمال خودمان را بازرسی کنیم، چه خطایی از من سر زد که خداوند خواست این‌چنین به من تلنگر بزند؟

    توجه کنید که این‌ها صرفا مثال بود!!!

    باز هم نکتهٔ اصلی را می‌گویم خداوند ما را به خاطر چیزهایی که تحت اختیار ما نیست عذاب نمی‌کند.

    یک نکتهٔ دیگر هم خودم همیشه هر وقت گیر می‌کنم چند بار آن را برای خودم یادآور می‌شوم:
    خداوند ظالم نیست!
    هنوز قیامت هم نشده که حساب و کتاب اخروی که وعده داده شده را ببینیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی