اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

کشتی حسین

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۶ ب.ظ

انّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه

به درستی که که حسین چراغ هدایت‌گر است و کشتی رهایی بخش

کشتی

کسی که نرفته و نچشیده نمی‌داند چه خبر است.  چگونه بیست میلیون آدم از عرب و عجم در یک مسیر قرار می‌گیرند، با هم راه می‌روند، کسی به کار کسی ندارد و همه و همه مقصدشان کربلاست. با پای پیاده از نجف، بغداد، کاظمین و از هر طرف موکب‌ها هستند که در مسیر کربلا آماده‌ی خدمت رسانی به زائرین هستند. بیش‌تر شبیه معجزه است. واقعا اگر کسی بخواهد معجزه ببیند باید اربعین برود کربلا را ببیند که چگونه این همه آدم با هم جا می‌شوند. حتی به نزدیکی حرم هم شاید نرسی، از همان دور سلام می‌دهی و نماز زیارت اربعین را می‌خوانی حالت دگرگون می‌شود.


افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

بس سعی نمودیم که ببینیم رخ او را

جان‌ها به لب آمد رخ دلدار ندیدیم


افسوس که امسال جا ماندم، یا بهتراست بگویم طلبیده نشدم. امسال که هیچ کار به خصوصی هم به زعم خودم نداشتم. هر سال درس و امتحان مسخره ... امسال که دیگر قید و بندی پایمان را نبسته بود هم اربعین قسمتم نشد. 

اولین باری که عتبات رفتم به زور بردنم، اما وقتی مزه حرم امیرالمؤنین را چشیدم آرزویم شد که باز هم بروم. جالب بود که در هر دو سفریکه رفتم، اگرچه پوشش ایرانی داشتم، من را با عرب‌ها اشتباه می‌گرفتند و با عربی شروع به صحبت می‌کردند. چه قدر حرم‌های اهل‌البیت با صفاست. وقتی کربلا می‌روی می‌بینی که حرم حضرت عباس آن طرف است، شهدا این طرف‌اند، پایین پا علی‌اکبر دفن است. وقتی کاظمین می‌روی دو پدربزرگ و نوه کنار هم دفن‌اند. وقتی سامرا می‌روی دوباره دو امام را زیارت می‌کنی ... همه‌‌ی اصحاب گل‌شان هم همان دور بر دفن‌اند و زیارت‌شان می‌کنی ... آن موقع است که می‌فهمی که چرا به سلطان طوس غریب‌الغربا می‌گویند. مشهد که می‌روی روحت جان می‌گیرد اما حرم مولا خیلی فرق دارد. لااقل برای من که یک چیز دیگر است. شهر کثیف و سیم‌های درهم پیچیده‌ی نجف یک طرف، حرم پدرم علی‌بن‌ابی‌طالب یک طرف، آن قدر احساس خوب در این حرم داشتم که دوست داشتم در این شهر زندگی کنم تا هرروز و هرروز بتوانم بروم زیارت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام.

حالا اربعین امسال یک جامانده‌ی مغموم بیش‌تر نیستم، فقط تصاویر جمعیت عاشق را می‌بینم و افسوس می‌خورم. اگر خدا به من عمر و توفیقم دهد سال دیگر آن سر دنیا هم که باشم برای اربعین خودم را می‌رسانم.

در اینستاگرام این تصویر را دیدم که زیرش نوشته شده بود :«وقتی قمر به زیارت قمر می‌آید.»

قمر بنی هاشم

سلام خدا بربنده‌ی صالح‌اش، پسر امیرالمؤمنین، اباالفضل‌العباس.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی