دل سیاه انار
دل سیاه انار عنوان کتابی از سیدمهدی شجاعی است که داستان محمدبنعیسی بحرینی را روایت میکند و من حوالی ۱۳ یا ۱۴ سالگی خواندمش.
این داستان را مرحوم کافی هم نقل کرده در یکی سخنرانیهایش و فکر میکنم صوتش هم موجود است.
یک جای داستان مرحوم کافی از قول امام زمان میگوید که «محمدبنعیسی بحرینی چِتِه بابا؟»
محمدبنعیسی میگوید:«تو اگر امام زمان منی، خودت میدونی چِم هست و برای چی اومدم توی این بیابون!»
توی داستانی که سیدمهدی شجاعی نقل میکند، جایی محمدبنعیسی از امام زمان میپرسد:«چرا همان روز اول نیامدید به داد ما برسید و روز سوم که آخرین مهلت ما بود آمدید؟»
امام زمان روحیفداه پاسخ میدهند:«چون که شما سه روز مهلت خواستید! اگر در همان مجلس حاکم مرا صدا میزدید همانجا به فریادتان میرسیدم!»
...
و من به درِ کلاس ۳۰۲ خیره شده بودم و به دانشجویم که به من گفته بود:«اینطوری هیچکدام قانع نمیشویم استاد! دیدار ما به قیامت!» با خنده گفتم:«حالا چرا قیامت؟»
بعد ادامه دادم:«مگر شما به امام زمان اعتقاد نداری؟» سر به علامت تایید تکان داد. گفتم:«خب ما میگوییم انهم یرونه بعیدا و نره قریبا! چرا این قدر رسیدن به این پاسخ و اتفاق نظر را دور و بعید میپنداری که میاندازیاش به قیامت؟ امام زمانمان زودتر ظهور میفرمایند که... اصلا اصلا شاید همین الان امام زمان تشریف آوردند توی کلاس ما و به این اختلاف نظر من و شما در باب وجود مساوی خدا بودن و نبودن پاسخ فرمودند» چشمم هنوز به درِ کلاس بود و توی قلبم داستان دلِ سیاهِ انار را مرور میکردم
دانشجویم گفت:«ببخشید استاد...» چشمم از درِ کلاس به تخته کلاس برگشت و گفتم:«خواهش میکنم! چه چیزی را ببخشم؟ ما هر دو محب امیرالمؤمنین هستیم و من میبینم روز قیامت را که این خاطرات گفتگو یادمان میآید و کلی باهم خواهیم خندید؛ حالا توی این دنیای زمینی یک اختلاف نظرهایی داریم، ان شاء الله بعدا برطرف میشود».
دلم هنوز پشت درِ کلاس بود و آرزوی دیدن روی ماهش را داشتم.
دانشجویم دوباره بحث اینکه بین وجودِ ما و وجودِ خدا شباهت معنوی هست را یک طور دیگر از سر گرفت و گفت:«استاد ببینید اگر ...»
ته کلاس به یک چیز نصفه مشترکی رسیدیم و خارج شدیم
دو روز بعد، یعنی دیروز دانشجویم توی تلگرام پیام داد و سخنرانی یک آقای ر را فرستاده بود که تفسیر رسالهٔ توحیدیهٔ علامهٔ طباطبایی میکرد و گفت استاد آنچه که آخر شما پای تابلو نوشتید درست بود.
از این علامت دستها که به هم متصل شده ریپلای زدم ولی خودم میدانم که چه قدر نمیدانم ...
هنوز که فکر میکنم دلم میکشید آن لحظه مثل داستانِ انار ایشان میآمدند و سوال ما پاسخ داده میشد ...
چه توحیدی میتواند بهتر از آن توحیدی باشد که امام زمان تو را یاد دهد؟
ما بیچارگان تاریخ هستیم که در دوران غیبت گرفتار شدهایم
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری
- ۰۲/۰۹/۱۰