بشارت
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ
شنبه توی جلسهٔ کلاس دکتر رابط بحث معاد بود
دکتر گفت باید هر روز به یاد مرگ بود و بعد گفت همه ... میخواست مثال بزند و گفت مثلا خانم د (مرا نام برد) که کوچکترین فرد کلاسمان هست نگوید که چون من جوانم پس فعلاها زندهام و ...
خبر نداشت که من هر روز به مرگ فکر میکنم
به روشهای مردن
به لحظهٔ مردن
خبر نداشت که من چهقدر مشتاقم
برای مایی که یتیم ندیدن امام معصوم هستیم مرگ اولین دیدار خواهد بود
چه بشارتی بالاتر از اینکه فرمود: «من یَمُت یَرَنی»
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من مُردمی
تا بینم این رویت
- ۰۲/۰۳/۰۱