اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

اَفَلایَنظُرونَ اِلیَ الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؟!

آیا تا بحال به شتر توجه کردین ببینین خلقتش چه شکلیه؟ بقیه چیزا چه طور؟

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب جمعه» ثبت شده است

همه هست آرزویم 

که ببینم زتو رویی

 

یک بار از یکی شنیدم که برای دیدنش باید صبح و شام بگریی

می‌گفت که ملاقات او روتین زندگی‌ آن فرد بوده

- گفته: چه کردی که چنین شدی؟

گفته بوده که خودم را تلاش کردم شبیه صفتی از حضرتش کنم

- مگر می‌شود؟

گفنه: دیدم در زیارت ناحیه حضرتش گفته من صبح شام برای تو خون گریه می‌کنم (۱)

گفته: صبح و شام خودم برای خودم نوحه می‌خواندم و گریه می‌کردم

 

خوش به سعادتش اگر ماجرا راست باشد

داشتم فکر می‌کردم من دیروز و امروز یک سلام خشک و خالی دادم

با کلی انتظار و توقع از حضرتش

و در خلال ماجراهای شهر

چنان دنیا رنگ و لعابش را دور و برم روانه کرد که 

یادش نبودم، حضورش را فراموش کردم

اندوهگین شدم با خودم یاد داستان فوق افتادم

و یک مرتبه این کلمه آمدم توی مخیله‌ام:

«طرید»

 

«طرید» خودش می‌تواند روضهٔ یک کلمه‌ای باشد

اگر عمیق شویم به آنچه که معنا دارد

اگر بخاطر بیاوریم که یکی از القابش «طرید» است

توی لغت‌نامه نوشته: 
طرید. [ طَ ] ( ع ص ، اِ ) رانده شده. نفی و دور کرده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شرید. رانده. مطرود. اخراج بلدشده. 

 

این روایت را هم داریم که عیسی خشاب گوید که با امام حسین  علیه‌السلام گفتم: آیا شما صاحب الامر هستید؟ 

فرمودند: لا و لکن صاحب هذا الامر الطرید الشرید الموتور بابیه المکنی بعمه (۲)

 

حالا می‌شود بی‌نهایت شرمسار بود

گریه کرد

 

«الطرید»

 

پی‌نوشت. به این فکر می‌کنم که او در «لیلة‌الرغائب» چه دعایی می‌کند؟

پی‌نوشت ۲. گریه صبح و شام لیاقت می‌خواهد. کاش زین پس دست کم شب‌های جمعه روضه بنویسم



(۱): لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً

(۲): حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ حَدَّثَنِی حَمْدَانُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِیسَى الْخَشَّابِ قَالَ: قُلْتُ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ قَالَ لَا وَ لَکِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ الْمُکَنَّى بِعَمِّهِ یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُر (کمال‌الدین و تمام النعمة ج۱ ص ۳۱۸)